تنها دویدن

تو مگو همه به جنگند و ز صـلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هــزاری تو چراغ خود برافـروز
که یکی چــراغ روشـن ز هـزار مرده بهـــتر
...

«حضرت مولانا»

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

«می دونید رفقا، واقعش نمیدونم چه لِمیه که نسل پی نسل میاد و ما جماعت همچنان در نقطه صفر، در مدار صفر درجه متوقف شدیم. انگار قرار نیست هیچ اتفاق تازه ای بیفته. گاه حتی به تصور اینکه قدمی به جلو برداشتیم ذوق زده میشیم؛ اما بعدش میبینیم فقط داریم در جا میزنیم. بنابراین من یکی با مردنم چیزی رو از دست نمیدم. اما شماها که جوون ترید شاید توفیر داشته باشه؛ شاید زندگی چهره قشنگ تری از خودشو به شما نشون بده. چهره ای که همیشه از امثال من و نسل من دریغ کرد...»


سریال مدار صفر درجه- بخشی از صحبت های سرگرد فتاحی خطاب به زندانیان پیش از اعدام



حال و هوای جالبی را چند باری تجربه کردم. اینکه به طور اتفاقی کتابی را به دست بگیرم و همزمان با آن در زندگی روزمره ام شاهد اتفاقات و مسائلی باشم که مرتبط با موضوع کتاب باشند. اینقدر که انگار تحلیل و ادامه ماجراهای روز را شب از زبان نویسنده در کتاب بخوانم.
«یک عاشقانه آرام» و یاس فلسفی و زندگی کسالت بار ترم آخر دوران دانشجویی، «تنها دویدن» و زلزله کرمانشاه، «یادداشت های یک پزشک جوان» و یک تجربه کاری متفاوت...
و حالا، حکایت «سووشون» سیمین دانشور که گره خورده به تماشای بازپخش سریال مدار صفر درجه از تلویزیون-که قصه اش در همان دوره تاریخی اتفاق می افتد- و شب های مرا همراه کرده با بغض و اندوه برای ناکامی آدم هایی که زودتر از زمانه خودشان متولد می شوند. زمانه ای که شاید هیچ وقت فرا نرسد.


+عجب هنرمند دوست داشتنی و قابل احترامی است حسن فتحی.


 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۱۱
رها