تنها دویدن

تو مگو همه به جنگند و ز صـلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هــزاری تو چراغ خود برافـروز
که یکی چــراغ روشـن ز هـزار مرده بهـــتر
...

«حضرت مولانا»

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۰۰ ب.ظ

قابِ دلخواهِ خانه‌ی من

از وقتی یادم می‌آید پدر و مادرم برای سالروز تولد خودشان اهمیت ویژه‌ای قائل نبودند و این مسأله را به ما نیز منتقل کردند. بنابراین در خانه‌ی ما مناسبت‌های مهم جهت هدیه خریدن برای پدر و مادر، تنها روز رسمی و تقویمی‌شان است. این ماجرا تا حدی جدی است که می‌توان ادعا کرد معمولاً روز تولد این عزیزان را به‌جز بنده و اپراتورهای تلفن همراهشان، هیچ کس دیگری به خاطر ندارد. (گاهی حتی خودشان نیز...!)

یک‌بار و آن هم در کودکی برایشان نقاشی کشیدم و کارت هدیه ساختم که -به‌خصوص در روز تولد پدر- متأسفانه با استقبالی به آن گرما که برایش خیال‌پردازی کرده بودم مواجه نشد. :دی

اما طی چند سال اخیر قصد کردم در این تاریخ سنت شکنی کنم و با یک هدیه کوچک غافلگیرشان کنم. رسم جدید هنوز کاملاً باب نشده و کسی منتظر به جا آوردنش نیست که همین شیرین‌ترش می‌کند.

شنبه‌ای که گذشت، سالروز تولد مادرم بود. با مهتاب رفته بودیم در هوای آزاد- و با رعایت پروتکل‌های بهداشتی- قدمی بزنیم. موضوع را در میان گذاشتم و پیشنهاد خرید چند شاخه «گل» را مطرح کرد. راستش اولش خیلی استقبال نکردم؛ اما به محض اینکه وارد حریم گل‌فروشی شدیم نظرم عوض شد. ذهن و دلمان چند دقیقه‌ای درگیر گل‌های رنگارنگ شد، تا رسید به یک دسته گل سفید و یک دسته صورتی که دادم دست آقای گل‌فروش تا برایمان بپیچد.

نتیجه شد قابی که ملاحظه می‌فرمایید و نمیدانم تا کی دوام می‌آورد، اما بسی دلخواه است. :)

و مهم‌تر از هر چیز، برق چشم‌های مادر هنگام مواجهه هر روزه با این قاب که برای من دلخواه‌ترش می‌کند.

 

 

سپاس از بلاگردون به خاطر راه‌اندازی این چالش زیبا.

و تشکر از مهتاب بابت پیشنهاد خرید گل و حضور در این چالش. ^_^

+ همه عزیزانی که این پست را می‌بینند، البته اگر تا به امروز (روز پایانی چالش) دست به کار نشدند یا به فکر نیفتادند،  دعوتند. :)

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۲
رها

نظرات  (۳)

انصافا قاب قشنگی شده :)

پاسخ:
بلی :)
(به علاوۀ چشماتون قشنگ میبینه و این حرفا :دی)

به نظرم تولد یکی از مهم ترین مناسب های زندگی انسانه! و مادر هم یکی از مهم ترین انسان های روی زمین!! چی می تونه از این قشنگ تر باشه؟!

پاسخ:
درود بر شما!
بله واقعا همینطوره :)
۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۸:۲۲ سایه نوری

چه قاب خاصی؛ چه قصه ی جالبی داشت .. 

یادم به نقاشی هایی افتاد که روز پدر،، واسه پدرم میکشیدم.. زیرشون هم مینوشتم 😊 

 

پاسخ:
ممنون از نظرتون، لطف دارین. 
چه خوب. :)
منم تو دوران کودکیم عاشق نقاشی کشیدن و بیشتر از اون نامه نوشتن برای اطرافیانم بودم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی